چکیده:
فرایند صلح بر اساس تعریف ارایه شده در قطعنامه ۱۸۸۹ شورای امنیت،مشتمل بر دیپلماسی پیشگیرانه، جلوگیری از درگیری،ایجاد صلح و نهادینهسازی صلح است و فعالیتهایی چون حل درگیری،مذاکرات صلح،بازسازی نهادها و مقررات بشردوستانه نیز در همین فرایند مستقراست. با چنین قلمرو گستردهای،مداخله و مشارکت تمامی اعضای جامعه بین المللی از جمله زنان،در دستیابی به صلح پایدار ضروری مینماید. شورای امنیت سازمان ملل در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تاکنون با صدور هفت قطعنامه در صدد پیوند زنان با صلح و امنیت بینالمللی و در حقیقت تغییر وضعیت ایشان از قربانیان درگیریهابه شرکاء و تصمیم گیرندگان در فرایند صلح برآمده است. این شورادرقطعنامه ۱۳۲۵،بطور رسمی رابطه بین زنان، صلح و امنیت بینالمللی را شناسایی نموده،نقش حیاتی مشارکت زنان در رهبری،توانمندسازی و تصمیمسازی را به رسمیت شناخت وبا تکرار آن در قطعنامههای بعدی، تحقق صلح پایدار را در گرو اتخاذ تدابیری دانست که نگرانیها در خصوص حقوق سیاسی،امنیتی وحقوق بشراز جمله نابرابری جنسیتها را از بین ببرد. این وضعیت از یک سو مؤید اراده جامعه جهانی در هنجارسازی و تثبیت مشارکت زنان در فرایند صلح و از سوی دیگر نشان دهنده دشواریهای عملی در تحقق آن است.دراین مقاله باتحلیل عملکردشورای امنیت وتطبیق آن با رخدادهای جامعه بینالمللی،اثربخشی این اقدامات را در ارتقاء وضعیت زنان در فرایند صلح،ارزیابی خواهیم کرد.
برای دانلود کامل مقاله اینجا کلیک نمایید.
بدون دیدگاه